حسینیه مشرق- خلاقیتهای ادبی بعد از اسلام از زمـانی کـه برگـزاری سـوگواری در شـهادت امـام حسین(ع)معمول شد به تدریج آغاز شد. این نوآوریهای ادبی در آغـاز بـسیار سـاده، روان و عامیانه بود، به این دلیل از زمان سنایی و قوامی رازی قطعات معدود اشـعاری کـه گویندگان در دوران غزنوی و سلجوقی به یاد امام حسین(ع) سرودند آنقدر مهـم نبودنـد که تبدیل به کتاب خاص شوند. به علاوه مجموعـههـای مناقـب کـه مناقـبخوانـان یـا مناقبیان، گردآورده بودند یا آثاری از نوع مقتلنامه که بهخـصوص از زمـان سـلجوقیان آغـاز شد به ظاهر کـار نویـسندگان تـراز اول نبـود. لـذا بایـد مدتها میگذشت تا زمینههای اجتماعی و سیاسی برای رشد و گسترش خلاقیتها در این زمینـه فراهم شود.
صفویان و رشد
ادبیات آیینی این امر با جلوس شاه اسماعیل به سلطنت و رسمیت مذهب تشیع در
ایـران محقق شد. اثر معروف حسین کاشفی بهنام روضهالشهدا مجموعهای از
روایات رثایی و حماسی دینی فارسی و ترکی درباره حادثه کربلاست. این
مجموعه دربـاره حادثـه کربلا و یادآوری و انتقامگیری از عاملان شهادت
امام حسین(ع) و یارانش است. در عهد صفوی برای کـسانی
کـه در مـدح و رثـای امامـان و شـهیدان کـربلا شـعر میسرودند افتخاری بس
بزرگ پدید میآمد و به گفته «ژان کالمار» انگیزه و محرک عمده پیدایش این
فضای فرهنگی سرودههای شعرای بزرگی چون محتشم کاشانی بود. هفـت بند
محتشم کاشانی که از شاهکارهای مرثیهسرایی این دوره و دورههای بعـد از
اوسـت الهامبخش سایر شـعرا در دورههـای بعـدی اسـت. لـذا تحـت تـأثیر
ایـن اثـر برجـسته روضهخوانی وتعزیهخوانی رشد میکند.
تکخوانی و نوحهخوانیهای اولیه
نوحهخوانان و تعزیهخوانان در آغاز بـا اسـتفاده از روش تکخـوانی بـه
ایفای نقش میپرداختند، اشعارشان ساده، سست و آکنـده از عبـارات
محـاورهای بـود. تکخوانیها عموماً بهصورت اشعار ساده و کم وزن مثنوی
نوشته میشد و گـاه اصلاً فاقد وزن بود. چون سوگواری بـه صـورت گونـاگون
اعم از روضهخوانی، دستهگردانی و تعزیه عمدتاً به توده مردم مربوط است
طبعاً گفتارهای معمولی، عامیانه و کوچه بازاری در آن دیده میشود. البته
نبایـد ایـن نظـر را قطعی دانست زیرا اشعاری در زمینه سوگواریها وجود
دارد کـه نـشان دهنـده کـاربرد صناعات ادبی و هنـری اسـت و از
شـاهکارهای ادب فارسـی محـسوب میشود کـه نمونهای از آن در ادامه این
مقاله ذکرخواهد شد. اشعار سروده شده عمدتاً بـر اسـاس واقعه کربلا بود
لذا میتوان آنها را تحت عنوان شـعر یـا مرثیـه کـربلا نامگـذاری
کـرد.
مختصات اشعار
عمدهترین ویژگیهای این اشعار عبارتند از فریاد کسی که به او ظلم شده
است، فریاد بلند و جانگداز مظلومیت خاندان پیامبر(ص) است، پاسخی به طلب
یاری کردن امام از پیروان است، صـدای قدمهای رهـروان کربلاست، فریاد
عدالتخواهی انسان در طول قـرون و اعـصار اسـت. آمیـزههایی از کلمـات
آتشین گوینده، شنونده و خواننده است، تجلی ایـن صـفات در شـعر در واقـع
تجلـی و انعکاس قدرت خلاقیت هنری پیـروان امـام حـسین(ع) و تـأثیر آن
واقعـه در بـروز آن
خلاقیتهاست. معروفترین
مرثیه محتشم کاشانی ترکیببند اوسـت کـه زینـتبخـش در و دیـوار تمامی
تکیهها، حسینیهها و معابر است: باز این چه شورش است که در خلق عالم
است/ باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است.
مرثیهسرایان اولیه بیشتر از سبک
مثنوی استفاده میکردند اما مرثیهسرایان و تعزیـهنویسان خلاق و نوظهور
از نمونههای چکامه سبط و ترجیعبند که از انواع آن رباعیهـاست به طرز
استادانهای استفاده کردهاند. تعزیه نشان میدهد که سرایش اشعار از ساده و
سست به پیچیدگی و اسـتحکام رو آورده است. به چند نمونه از این اشعار
اشاره میشود:
نمونه زیر شعری از زبان شمر است.
جانب بن سعد با سپاه فراوان میرسم از کوفه با سپاه فراوان / بس چه
بساطی است در میان بیابان وه چه زمینی است این زمین
معطر
یا کاملتر و محکمتر از اشعار فوق که رباعی است و برخوردار از ردیف است.
بیکسم یاران امان از بیکسی/ ای مسلمانان امان از بیکسی / وای بر من
وای بر احوال من / کو انیسی تا بپرسد حال
من
از قرن دهم هجری قمری که
روضهالشهدای حسین کاشـفی و ترکیـببنـد محتـشم کاشانی نوشته و سروده شده
است تا امروز بیشتر شـعرای ایرانـی تحـت تـأثیر روش و سبک آنها قرار
گرفته و به پیروی از آنها اشعار نغز و محکمی در رثای امام حسین؟ع؟ و
خاندان پیامبر؟ص؟ سرودهاند. یکی از مهمترین سرودههایی کـه از
ویژگـیهـای فـوق برخوردارند سروده وحشی بافقی است که برای نمونه چند بیت
آن ذکر میشود؛
کوس بلا به
معرکه کربلا زده است / روزی است اینکه حادثه کوس بلا زده است / بر پای
گلبن چمن مصطفی زده است / روزی است اینکه دست ستم، تیشه
جفا
بر سر زده زحسرت و واحسرتا زده است
/ امروز ماتمیست که زهرا گشاده روی / روز ندامت چه که روز قیامت است /
یعنی محرم آمد و روز ندامت است
مشفق
کاشانی در قرن چهاردهم هجری شمسی (معاصر) به استقبال محتشم رفتـه و
ترکیببند او را تضمین کرده است که نمونههایی از آن ذکر
میشود؛
و ز تندباد حادثه پشت فلک خم است / از موج
فتنه چشم جهان غیرتیم است / «باز این چه شورش است که در خلق عالم است» /
صبح امید چون شب تاریک مظلم است / «باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم
است»
انواع دیگر اشعار سوگواری
تأثیر دین در سوگواری، هنرگونههای مختلف شعری زیر را بهوجود آورده است؛
1ـ شعر تعلیمی: در شعر تعلیمی شاعر دیگران را به ترغیب و قبول مذهب یا
فرقـه خاصی دعوت میکند مانند برخی از اشعار ناصر خسرو.
2ـ شعر پند و اندرز: هدف اینگونه شعر تشویق به انجام کارهای نیـک و احتـراز از بدیهاست.
3ـ شعر مذهبی و منقبتی: در اینگونه اشعار به مدح و ثنای اولیـای دیـن و
بزرگـان پرداخته میشود. بازگویی صفات و خصال شجاعانه و سخاوتمندانه آنها
عناصر تشکیل دهنده اینگونه اشعار است. اشعار مذهبی و مناقبی را افرادی
بهنام مناقبخوان یـا مـداح در مجالس و کوی و برزن میخوانند.
4ـ شعر حماسی مذهبی: ایـن اشـعار منظومـههـای
حماسیاند کـه در آنها بزرگترین شخصیتهای مذهبی در زمره قهرمانان محسوب
میشوند مانند اشعاری کـه درباره حضرت علی(ع)، امام حسین(ع)و غیره سروده
شدهاند.
5ـ شعر شهادت: این اشـعار بـه ذکـر
چگـونگی شـهادت اولیـای دیـن مثـل امـام حسین(ع) و یارانش میپردازد. در
این نوع شعر گاهی به وصف چگونگی سـایر شـهدا پرداخته
میشود.
6ـ مرثیه: مرثیهها در شهادت، رنج، مشقت
و مصائب شخصیتهای مذهبی سـروده میشوند. در مرثیه شاعر به جنبههای
حزن انگیزتـر و جانـسوزتر میپردازد و از ذکـر جزئیات احتراز میکند.
به سخن دیگر شعر مرثیه عمدتاً جنبه سـوگواری دارد.
پیوستن اهالی شعر و ادب به کاروان نوحهسرایان
به طور کلی در زمینه تأثیر دین و سوگواری بر هنر شـعر در ایـران بایـد
گفـت کـه مرثیهها، شهادتنامهها و تعزیهنامهها از آغاز تقریباً
عامیانه بود و این از طبیعت عمومی بودن سوگواری بر میخیزد. به تدریج اهل
ادب و شعر به این مجموعه پیوستند و به آفرینش آثار و اشعار محکم و
برخوردار از سبک و صناعات ادبی پرداختند. بهـرام بیضایی در زمینه چگونگی
شعر در تعزیه مینویسد: تعزیهنامهها به شعر بود و شعر تعزیه عامیانه
بود... بـه زبـان مـردم بودن از طرفـی حسن تعزیهنامههاست کـه شعر نمایش
اسـت و نه نمایش شعر و از طرفـی از بدآوردههایش زیرا در ادبیات نمایشی
تعزیه هرگز از طرف حاشیهپـردازان ادبیات به رسمیت شناخته نشد. به هر حال
زمینه شعری تعزیه را رسم مرثیهسرایی کـه حـداقل از عهد صفویه بالا گرفت
ایجاد کرد و منابع داستانیاش را اساطیر و حماسههای مذهبی که از طریق
انواع نقالیهای مذهبی به او رسیده بود تشکیل
میداد.
شعر
از طریق بازنمایی حادثه کربلا چه به صورت نمایشی و چه کلامی همدردی و
مشارکت مردم را در مراسم سوگ فراهم میسازد زیرا در شعر نقشهای ستمگران
و دشمنان با قدرت و استحکام معرفی میشود و به این وسیله حس نفرت و
روگردانی از آنها را در مردم تقویت میکند. به سخن دیگر شعر و نمایش
میتواند قضاوت اخلاقی جامعه و حس مخالفت مردم را نسبت به ستمگران و
اشقیا برانگیزد. بنابراین شعر میتواند احساسات انزجار آمیز جامعه را
نسبت به اعمال اشقیا و ستمگران تقویت و پایدار کند. تجلی این انزجار در
قالب نوعی واکنش عاطفی نسبت به قهرمانان مذهبی که با دشمنان خویش
جنگیدهاند بروز میکند.
منبع: صبح نو